محل تبلیغات شما


http://filmg.ir/wp-content/uploads/2017/07/dunk.still_.4.jpg

نقد فیلم دانکرک ساخته کریستوفر نولان

اثر جدید نولان فیلم بحث برانگیزیست.موفقان و مخالفان افراطی دارد.امامن نگاهی صفر و صدی به آن ندارم.نولان کارگردان بزرگی است.سابقه اش بخوبی این رانشان می دهد.دانکرک نه بدترین فیلم او و نه بهترین اثرش است.اما با همه بحثها فیلمخوب و موفقی است.او برای روایت شکست رویکردی جدید را پی گرفته است.داستانیاپیزودیک بدون قهرمانی مشخص با روایت مقطع که تنها به حس و حال صحنه و فیلمبرداریمتکی است.دیالوگ کمی دارد و آن هم مهم و گویا نیست.بیشتر بار دراماتیک را تصاویربر عهده دارد.این یک اقدام کمی رادیکال است.بازیگران فیلم فضای درام سازی و شخصیتپردازی ندارند و این کمی فیلم را سرد و بیروح کرده اما اینها نباید مانع زیباییبصری فیلم باشد.فیلم شبیه مستندهای صامت روایت شده است.بله فیلم خیلی دربرابرحقسقت مستند نیست و نسبتاً یکطرفه ناسیونالیستی است اما آنان که فیلم را نفی میکنند بارها اینگونه فیلمهای مشابه را ستایش کرده اند.بله داستان واقعی دانکرکبسیار خشنتر و تراژیکتر از این فیلم است و انگلستان بیرحمانه بسیاری از سربازانفرانسوی را در دانکرک رها کرد تا اسیر و مقتول شوند.اما نولان فقط می خواهد دو چیزکوچک را در فیلمش برجسته کند یکی حس شکست و تنهایی ناشی از آن و دیگری شجاعتمردمان عادی که خالق این تخلیه غیرعادی بودند.نولان نمی خواسته یک حماسه بسازدبلکه فقط می خواسته حسی که برایش مهم بوده را نمایش دهد.نولان دوستدار صحنه هایبزرگ و پروداکشنهای عظیم است و حتی داستانهای ساده اش را هم همینگونه روایت میکند.این نقص نیست تا وقتی فیلم خرجش را درمی آورد کارگردان می تواند فیلمی عظیم باداستانی کوچک بسازد.تازه حتی اگر فیلم یک افتضاح باشد در کارنامه پربار نولاناهمیتی ندارد.برای من عجیب است که مخالفان افراطی فیلم نمی بینند منتقدان مختلف باتفکزات متفاوت و نگاه های متضاد به نسبت فیلم را قبول و ستایش کره اند نه به عنوانیک شاهکار تاریخی بلکه فقط به عنوان اثری مهمی در این سال.


http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1396/10/9/1529448_165.jpg

نقد فیلم سه بیلبورد بیرون ابینگ میزوری ساخته مارتین مک دونا

به نظر من بیشک این بهترین فیلم سال بود.رویکرد شجاعانه و درخشان مکدونا در پرداختی متفاوت به مسائل خشونت و تبعیض نژادی در قالب درامی پر قدرت باطنزی کوئنی که با بازی مک درموند تشدید هم شده است فیلمی شاهکار آفریده است.خشمسرکش مادری داغدار تحولی بنیادین می آفریند.بازی فرانسیس مک درموند فراتر از یکفیلم است و مرا یاد بازی الن برستاین در مرثیه ای برای یک رویا می اندازد.بازیاکتورز استودیویی برای یک زن و چنان تکان دهنده و ویرانگر که بیشک او را مستحقبهترین جوایز بازیگری سال می کند.مک درموند در نقش مادری داغدیده رویکردی متفاوتارائه می دهد و به جای انزوا و غصه خوردن در تنهایی خشمش را روانه جامعه میکند.بیلبوردش نظم ظاهری و قدرت مسلط را به چالش می کشد.پرسش او در بیلبورد نه شخصکلانتر که سازکار فشل عدالت را هدف گرفته است.بی توجهی پلیس قانون کلیسا و حتیشوهر سابقش را سرزنش می کند.او کوتاه نمی اید و حتی کشیش را مورد تخطئه قرار میدهد که دین نباید ریاکارانه مشکلات را پنهان کند و با شعار صبر و توکل خشم عادلانهرا یک انسان درمند را سرکوب کند.کلانتر با خودکشی ضعف خود و سیستم را فریاد می زنداو نه بخاطر بیماری که از سر استیصال خودکشی می کند.جالب آن است که این وقایعشخصیت به ظاهر منفی راکول را متحول می کند.او هم که از سر استیصال ناشی از یکخانواده ما مطلوب به ورطه نژاد پرستی افتاده تازه مفهوم واقعی یک انسان را درک میکند و پیجوی عدالت می شود.پایان فیلم بسیار درخشان است.راکول و مک درموند که ازاجرای عدالت برای دختر مک درموند ناتوانند می روند تا عدالت را برای مظلومی گمنامدر کشوری دور افتاده اجرا کنند.شاید کمی محافظه کاری در پایان فیلم هست. بهتر بودفیلم عدالت منظور را صریحاً نمایش می داد اما مشخص است که نمی توان صراحتاً دردوران ترامپی با نظم مستقر در افتاد همان طور که در ایران همه هیچکش حتی یک دهماین صراحت را ندارد.حتی در این صورت هم این فیلم بسیار به فیلمهای اعتراضی دهههفتاد نزدیک است و یک یک اثر قوی و درخشان.


http://blog.namava.ir/wp-content/uploads/2017/06/756x360xget-out-mainstage-dated-58828bab73e20-1-1-300x143.png.pagespeed.ic.jXZNRLtqA2.jpg

نقد فیلم برو بیرون ساخته جوردن پیله

فیلم تحسین شده همه منتقدان شاید از لحاظ ساختاری فیلمی خوش ساخت استاما از لحاظ مضمونی بسیار ناکارآمد است.این فیلم خود فیلمی نژاد گرایانه است که آنرا به ظاهر نقد می کند.به واقع آیا این تصور که هر ارتباط عاطفی بین نژادی محکومبه شکست است و اینکه رفیق قهرمان حتی احتمال عشقی واقعی را رد می کند و مرتب آیهیاس می خواند و بعد اینهمه داستان پردازی برای تایید آن چه می خواهد بگوید.ما همهاز واقعیت تبعیض نژادی آگاهیم و می دانیم رسانه ها چه می کنند و چگونه آن را تشدیدمی کنند.اما آیا این موضوع دوطرفه نشده است و امثال این فیلم به نام واقعگرایی آنرا تشدید نمی کنند.آیا همه سفیدها با هر نژاد و ملیتی نژاد گرا هستند.این تشدیدهمان رویکردی نیست که در تاریخ با یهودیان،ژرمنها،ژاپنی ها و اعراب و مسلمانان شدهاست.قطبی کردن جامعه و تفکیک سازی برای به ظاهر حفظ امنیت بیشتر مروج خشونت است.ماهمه انسانیم و با هر نژاد و دین و ملیت و ایدئولوژی می توانیم خوب و بد باشیم.آیابهتر نیست روی نقاط اشتراک انسانی روی همکاری بشری و همزبانی تاکید شود.چرا درفیلم انگار کل نژاد سفید را محاکمه می کند و کل نژااد سیاه را مظلوم نشان میدهد.خشونت در امریکا نهادینه شده است.در این میان بسیاری سفیدها هم قربانی شدهاند.رسانه ها قطبی عمل می کنند و خشونت را قالبی صنفی و ی نمایش می دهند و بهجای مبارزه ریشه ای با خشونت آن را ابزار قدرت ثروت و سرگرمی کرده اند.فیلم بروبیرون شاید از لحاظ فنی اثر قابل توجه است اما مثل فیلم برنده اسکار 12 سال بردگییک درجا زدن بزرگ است و هیچ پیشرفتی در جامعه ایجاد نمی کند چون نگاهی یک سویه وقطبی دارد و مرتب خط می کشد و جدا می کند و تا ما از همه جدا هستیم هیچ همدلی ومشارکتی رخ نمی دهد.ما ناخودآگاه دشمنیم و باید علیه همدیگر بجنگیم.

بزرگ‌ترین آهنگساز تاریخ سینما درگذشت

برترین فیلمهای سال 2018 از نگاه شخصی

نقدی بر فیلم پسران میان درختان ساخته نیکولاس ورسو

فیلم ,یک ,کند ,مک ,نمی ,نولان ,می کند ,است و ,کند و ,مک درموند ,می کنند

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید کیف مردانه و زنانه چرم اصل و مصنوعی gcourganfeto soundcapathyl کامپیوتریا دانلود فیلم ایرانی Merrill's page ارز دیجیتال sepchikampra David's site stephirtiri